از یک ربع قرن پیش دیگر افکار تازهء معماری تنها از اروپا به وجود نمی ایند. تمدنی جهانی درحال تکوین است . اگر چه بسط این تمدن درهمهء کشورها به یک سرعت صورت نمی گیرد.

در پایهء این تمدن جهانی چه در علوم و چه درهنرهای تصور فضائی عصر ما نهفته است. درمعماری امروز ایچاد فرم های مستقل بی ارتباط هدف نیست ، هدف نظم اشکال در فضا است. و این اصلی است که در تمام دوره ها ی پر ثمر هنر صادق بوده است.

 تصور فضاـ زمانی کنونی:ترکیب احجام در فضا در رابطه با یکدیگر،ترتیبی که فضای داخلی سا ختمان ها با فضای خارج آن می آمیزند ـ رشته ایست که معماری تمام کشور های جهان  را به یکدیگر پیوند می دهد

اصل دیگری  که اهمیت آن نباید نا دیده گرفته شود  و همهء کارهای معماری مستحسن امروز جهان از آن بر خورداراند توجه به شرایط اقلیمی و خاکی محلی است که معماری در آن نشو و نما می یابد . این شرایط نه تنها مخل و مزاحمی در کار معما ری نیست بلکه وسیله ایست که ابتکار هنر مندانه را تشویق و تحریک می کند.

اغلب ملاحضه می شود که  نقا شی این عصر از گذشته الهام می گیرد اما معنای این الهام از گذشته چه در نقاشی و چه در معماری تقلید اشکال این یا آن دوره نیست معنایش درک و فهم کار های هنری گذشته و ادامهء راهی است که هنرمندان گذشته رفته اند .و فقط در چنین صورتی گنجینهء هنر گذشته می تواند به غنای هنر امروز بیافزاید.

در جای دیگر ، من این توجه به شرایط اقلیمی و زمینی هر ناحیه را (رژینالیسم جدید ) نامیده ام و مرادم این بوده که با تبعیت از این شرایط می توان بر آن ها تسلط یافت.

چگونه هر معمار خلاق به این شرایط اقلیمی و زمینی جواب می دهد و از آنها الهام می گیرد بستگی به کیفیت این شرایط و وظیفهء خاص وی دارد. اما مسلم است که این شرایط درهر نقطهء دنیا متفاوت است: از خاور نزدیک و خاوردور گرفته تافنلاند و برزیل.پس در حقیقت تحت تصور فضائی واحدی که معماری تمام جهان را به هم پیوند می دهد، در هر نقطه از جهان معماری تنوع و اصالت خود را خواهد داشت.

تنوع معماری در هر نقطهء جهان و رشته ای که معماری جهان را به هم پیوند می دهد علائم امیدوارانه ای برای پیشرفت آینده آن هستند.