باغشهر

جنبش باغشهر:

آلودگی شهر ها ، بحران اجتماعی ، کمبود مسکن و  سوء استفاده زمین خواران همه و همه بر مشکلات کلان شهر ها دامن میزد و مسولان و اندیشمندان را بر آن داشت تا به ارائه راهکار هایی برای برون رفت از بحران بپردازند،که این امر باعث آغاز جنبش باغشهر در اوایل قرن بیستم گردید.

 جنبش هنر و صنایع دستی از راه توسعه معماری بناهای عادی و به ویژه خانه های به سبک روستائی راه را برای کوششهایی در زمینه شهر سازی هموار کرد. فکر ایجاد باغشهر راه حلی بود که برای بسیاری از مسائل در شهر پیشنهاد شد. اساس این فکر بر این بود که مالکیت زمینهای بایر به شهر تعلق گیرد و عوائد حاصل از افزایش قیمت زمین از آن شهر باشد تا گسترش شهر دست خوش سودجوئی زمین خواران نشود.

این طرح راه حل معرفی شد برای برون رفت از مشکلات و محقق کننده آرزوی مردم برای زندگی در محیطی پاک و بدور از آلودگی بود.

 

هــــاوارد:

هاوارد پدر شهرهای جدید متولد کشور انگلیس که دارای تحصیلات رسمی محدود بود.وی در سن 21 سالگی به عنوان کشاورز به نبراسکا رفت ولی زود فهمید که کارمورد علاقه اش نیست سپس از استعداد تندنویسی خود استفاده کرد و به عنوان گزارشگر دردفتر روزنامه ودادگاه شیکاگو مشغول به کار شد.در سال1876به کشور خود بازگشت و بقیه عمر خود را به عنوان گزارش نویس پارلمان انگلیس گذراند.

 

ادامه نوشته

بررسی الگوی باغشهر و دهکده شهری

با توجه به مسئله آلودگی محیط زیست و معضل کمبود مسکن در کلانشهر ها و همچنین روند افزایش ساخت و ساز های غیر اصولی حاشیه شهر ها و در دل طبیعت در قالب ویلا سازی ها و شهرک سازی ها لزوم توجه به الگویی از سکونتگاه زیستی که از پایداری لازم در توسعه برخوردار باشد و در همه زمینه های اقتصادی ، اجتماعی ، فرهنگی ، سیاسی و زیست محیطی به بهترین وجه به کار گرفته شود؛ روز به روز بیشتر خود نمایی می کند.چنین نگرشی با تبدیل شدن به الگو، همه افراد را قادر می سازد که توانایی های خود را تا بیشترین حد ممکن گسترش دهند.

به نظر میرسد که این نگرش را میتوان در قالب ایجاد باغشهرها و دهکده های شهری که در عین تازگی در کشور ما، با مفاهیم سنّتی رایج در تاریخ محلّه های ایرانی پیوستگی و انسجام دارند ، باز آفرینی کرد.

مهاجرت رو به افزایش روستاییان به کلانشهرها بدلیل عدم توجه به نیازهای روستاییان و از طرفی  روند افزایش ساخت و سازهای بی رویه، بدون رعایت ضوابط و استاندارد ها در حوزه شهری و روستایی ، منجر به افزایش جمعیت کلانشهر ها ، تخریب بافت روستایی ، ناهمگونی فرهنگی و از همه مهمتر آلودگی محیط زیست شده است.

لذا ضرورت ارتقای سطح کیفی زندگی در روستاها و شهرها در درجه اول برای حفظ محیط زیست و سپس جلوگیری از ساخت و سازهای بی رویه و غیر کارشناسی در هر دو حوزه و از طرفی رفع معضل کمبود مسکن به شدت احساس می شود .

از اینرو بازآفرینی ضوابطی در قالب طرح های باغشهر و دهکده شهری موجب تامین نیاز ها و ارتقاع سطح کیفی زندگی مردم و حفاظت از منابع محیط زیست می شود.

در سری مطالب پیش رو  که در آینده نزدیک در وبلاگ انتشار می یابد سعی شده به تاریخچه و مبانی شکل گیری الگو های باغشهر و دهکده شهری پرداخته شود.

سیری گذرا در ساختار و شکل گیری فضای نمایش در یونان و روم باستان 3

هر چند که رومیان سبک معماری و شکل ساختمان های خود را از یونانیان اقتباس کرده بودند. ولی تفاوت هایی نیز میان آن ها هست. که مهمترین آن ها عبارتند از یونانیان ساختمان تئاترهای خود را بر دامنه ی تپه ها می ساختند و از شیب تپه برای ساختن پله ها استفاده می کردند. در حالی که رومیان ساختمان تئاترهای خود را روی زمین مسطح بنا می کردند ارکسترا در تئاترهای یونانی به شکل دایره ی کامل بود. در حالی که ارکسترای رومیان به نیم دایره تبدیل شد راهروهای ورودی خروجی تئاترهای یونانیان که به صورت مایل متوجه مرکز ارکسترا می شدند. در تئاتر رومیان به راهروهای پهن تر و مستقیم و هم سطح ارکسترا تبدیل شدند. صحنه ی تئاترهای رومیان گسترده بود. چنان که امکانات بسیاری به تماشا گذاشته می شد. صحنه ی تئاترهای رومیان دارای سقف بود. پرده نیز بعدها به صحنه افزوده شد ولی تفاوت آن با صحنه ی تئاترهای یونانی در این جا بود که پرده ی صحنه ی رومیان از بالا به پایین نمی افتاد بلکه در داخل یک شیار در جلو و پایین صحنه جمع می شد و در انتهای نمایش بالا می رفت. در تئاتر رومی سه در به پشت صحنه و دو در به طرفین صحنه باز می شد و در نهایت تئاتر رومی دارای درگاه ها و ورودی هایی بود که تماشاگران می توانستند برای استراحت و قدم زدن از آن ها استفاده کنند.

تئاتر مارکلوس (Marcellus) یکی از مهمترین تئاترهای روم باستان بود. هنوز هم بعد از گذشت سالها بقایای این تئاترگویای عظمت اولیه ی آن است بنای این تئاتر در دوره ی آؤگوستوس به پایان رسید. این تئاتر به صورت سه طبقه و با استفاده از طرح های گوناگون معماری آن زمان ساخته شد. نمای خارجی آن به این شرح است. طبقه اول دارای 42 ستون دوریک و 43 طاق قوسی شکل است. قطر هر ستون در حدود 100 سانتی متر و بلدی آن 780 سانتی متر است. بین هر دو ستون یک طاق زده شده که پهنای ورودی هر طاق 280 و درازای آن 680 سانتی متر است.

ادامه نوشته

سیری گذرا در ساختار و شکل گیری فضای نمایش در یونان و روم باستان 2

 در پشت آن هم ساختمان دو طبقه ای بنا شده بود که در نقشه ی اصلی تئاتر موجود نبوده و احتمالاً از بناهایی است که بعد ها به آن افزوده شده است.

ساماندهی فضاهای تئاترهای یونانی در هماهنگی کامل با مصالح و تکنولوژی ساخت رومی متحول شد و به صورتی زیبا و مقتدرانه در تئاتر ها و آمفی تئاتر های رومی آشکار گردید. از آن جای که تئاترهای یونانی در دامنه ی تپه ها ساخته می شدند. ساختمان های آزادی نبودند. رومیان توانستند مبتکرانه ردیف های پلکانی قوس هایی از بتن را به عنوان تکیه گاه سکوهای تالار جانشین شیب تپه کنند. از این رو تئاترهای آنان ساختمان های آزاد مستقلی بودند و می توانستند در هر جایی حتی در هموارترین دشت ها ساخته شوند.

تئاترهای رومی معمولاً از دایره ای تشکیل می شدند که قطر آن بخش تماشاگران را از ساختمان صحنه جدا می کرد. بخش ویژه ی نشستن تماشاگران را «کاوه آ»(Cavea)  می گفتند. و صحنه در آن سوی قطر دایره بنا می شد. کاوه آ معمولاً دارای کوریدور (corridor) و میتوریا (Vomitaia) و نیز بخشی به نام ارکسترا (ارخسترا)(Orchestra) در سطح زمین بود که برای نشستن اشخاص ویژه و مقامات مهم به کار می رفت.

ادامه نوشته

سیری گذرا در ساختار و شکل گیری فضای نمایش در یونان و روم باستان

 

فضاهای اختصاص یافته به نمایش یکی از مهمترین فضاهای عمومی در شهرهای یونان باستان بود. این بناها هم کارکرد آیینی داشته و هم اجتماعی در مورد نمایش نظریه هایی متفاوت وجود دارد. ولی عقیده ی کلی بر این است که به وجود آمدنش جنبه ای مذهبی داشته و آن مربوط می شود به خواندن آوازهای دسته جمعی در مراسم مذهبی. نمایش در یونان باستان، عبادت محسوب می شد، منتها عبادت خدایانی که طالب به کار افتادن عقل بشر بودند و نه صرفاً تکرار اعمال عبادی سنتی، از اینها مهمتر نمایش وسیله ای بوده است برای ایجاد وحدت میان مردم شهر، عاملی برای وفاداری آنان به نهادهای جدیدی جامعه ی دولت شهری.

از تئاترهای یونان می توان نام دو تئاتر افسوس (Ephesos) و اپیداؤروس (Epidauros) را بر شمرد که هر یک گنجایش 20 هزار نفر تماشاگر را داشتند. البته آمفی تئاتر دلفی (Delphi) نیز با گنجایش 5 هزار نفر پر آوازه بوده است. عناصر و فرم معماری تئاترهای یونان باستان عمدتاً ثابت بود، و متناسب با موقعیت قرارگیری آن در محل معماری آن خود را با سایت هماهنگ می نمود. در میان تئاتر های یونان باستان اپیداؤروس به طراحی پولوکلیتوس (polykleitos) بیش از سایر تئاترها از گزند ایام مصون مانده است.

معماران و باستان شناسان معروف جهان به اتفاق تئاتر اپیداؤروس را زیباترین و متناسب ترین بنایی می دانند که برای این منظور در یونان ساخته شده است. آن چه که این تئاتر را نسبت به سایر تئاترهای یونانی بارز می کند، می توان چنین بر شمرد: این بنا در دامنه ی کوه و با سنگ چندان بزرگ ساخته شده که گنجایش پذیرش 14 تا 20 هزار تماشاگر را داشته است. تاریخ بنای این تئاتر به اواسط قرن چهارم پیش از میلاد می رسد. قطر دایره ی صحنه ی نمایش آن 3/20 متر است و در مرکز آن قطعه سنگی قرار گرفته که در واقع نمایان گر قبله ی بازیگران به هنگام انجام آیین قربانی و نیز تشریفات مذهبی بوده است. تماشاگران پیرامون این دایره که به صورت پلکانی رفیع ساخته شده بود جای می گرفتند. برای آشنایی بیش تر با این تئاتر سایر ویژگی های آن را بر می شماریم. در تئاتر اپیداؤروس 55 ردیف پله ی سنگی ساخته شده است که به دو بخش افقی تقسیم می شوند. در بخش پایینی 12 و در بالایی 22 ردیف پله بنا شده است. در حد فاصل این دو بخش نیز راهرویی نسبتاً پهن ساخته شده که رفت و آمد تماشاگران به درون تالار نمایش را آسان می کرده است. ارتفاع سکوهای بخش پایین 10 سانتی متر کوتاه تر از سکوهای قسمت بالایی گرفته شده است تا بدین ترتیب تماشاگران ردیف های بالاتر صحنه را بهتر ببینند. پایین پله ها، مخصوص اعیان و اشراف بوده است. از آنجا که سکوهای ردیف های بالا مرتفع ترند. تماشاگر را بر صحنه ی نمایش مسلط تر می کنند تا هنرنمایی بازیگران را بهتر ببینند. اگر ادعا کنیم مطلوب بودن شرایط آکوستیکی در این بنا نیز به همین امر وابسته است. چندان بی راه نگفته ایم. در میان این سکوهای سنگی نیز از پایین به بالا راهروهایی برای عبور تماشاگران در نظر گرفته شده است. در مقابل بخش مرکزی جایگاه تماشاگران به فاصله ی کمی از صحنه ی نمایش پایه ها و پی عمارتی که در واقع نمای صحنه محسوب می شده، تقریباً محفوظ مانده که هنوز هم پا بر جاست. این بخش عبارت است از ستون ها درگاه ها و کتیبه هایی که بازیگر بر بام آن بازی می کرده اند و آن را لژ (Loge) می نامیدند.

معماری دیکانستراکشن 2

قسمت دوم

از نظر دریدا ، نوشتار ابزار خوبی برای انتقال مفاهیم نیست و یک متن هرگز دقیقا همان مفاهیمی را که در ظاهر بیان می کند ندارد . متن به جای انتقال دهنده معنا ، یک خالق است . به همین دلیل در بینش دیکانستراکشن ، ما در یک دنیای چند معنایی زندگی می کنیم . هر کس معنایی و استنباطی متفاوت با دیگران از پدیده های پیرامون خود قرائت می کند .
تقابل دوتایی موضوع دیگری است که دریدا نقد کرده است . تقابل های دوتایی همچون روز و شب ، مرد و زن ، ذهن و عین ، گفتار و نوشتار ، زیبا و زشت و نیک و بد همواره در فلسفه غرب مطرح بوده است . از زمان افلاطون تا کنون همواره یکی بر دیگری برتری داشته است. ولی به نظر دریدا هیچ ارجحیتی وجود ندارد . او این منطق سیاه و سفید و مسئله یا این یا آن را رد مردود می داند .
به عنوان مثال ، در فلسفه غرب همیشه گفتار بر نوشتار به دلیل حضور گوینده ارجحیت داشته است . ولی به عقیده دریدا ، معنای متن را گوینده تعیین نمی کند ، بلکه شنونده و یا خواننده متن است که با توجه به ذهنیت و تجربه خود این معنا را که می تواند متفاوت از منظور و غرض گوینده یا مولف باشد مشخص می کند . لذا لزوما گفتار بر نوشتار ارجح نیست .
باید عنوان شود که تعریف دقیق و مشخصی از دیکانستراکشن وجود ندارد ، زیرا هر تعریفی از دیکانستراکشن می تواند مغایر با خود دیکانستراکشن تفسیر و تاویل شود .

خود دریدا می گوید : " دیکانستراکشن کردن یک متن به معنای بیرون کشیدن منطق ها و اسنتباطات مغایر با خود متن است . در واقع گسترش درک مجازی است . "
به طور کلی دیکانستراکشن نوعی وارسی یک متن و استخراج تفسیرهای آشکار و پنهان از بطن متن است . این تفسیرها و تاویل ها می تواند با یکدیگر و حتی با منظور و نظر پدید آورنده متن متناقض و متفاوت باشد . لذا در بینش دیکانستراکشن ، آنچه که خواننده استنباط و برداشت می کند واجد اهمیت است  و به تعداد خواننده ، برداشت ها ، استنباطات گوناگون و متفاوت وجود دارد . خواننده معنی و منظور متن را مشخص می کند و نه نویسنده . ساختاری ثابت در متن و یا تفسیری واحد از آن وجود ندارد . ارتباط بین دال و مدلول و رابطه بین متن و تفسیر شناور و لغزان است .

ادامه نوشته

معماری دیکانستراکشن

دیکانستراکشن در فارسی به ساختار زدایی ، شالوده شکنی ، واسازی ، بنیان فکنی ، ساختار شکنی و بن فکنی ترجمه شده است . شاید این کثرت اسامی به دلیل آن باشد که دیثکانستراکشن یک نگرش چند وجهی و چند معنایی به دال و مدلول و هر نوع متنی دارد .
از آنجایی که مبانی دیکانستراکشن مستقیما از فلسفه دیکانستراکشن استخراج شده و به لحاظ آشنایی نسبتا اندک معماران با فلسفه این مکتب ، برای استنباط معماری دیکانستراکشن ، ابتدا لازم است فلسفه دیکانستراکشن و مهم تر از آن ، زمینه های نظری این نحله فکری تبیین شود.
در نیمه اول قرن بیستم مهم ترین مکتبی که ادامه دهنده فلسفه مدرن محسوب می شد ، فلسفه اصالت وجود بود . ژان پل سارتر ( 1980 - 1905 ) فیلسوف فرانسوی  ، پایه گذار این مکتب است . او خرد گرایی مدرن ، که توسط دکارت ، کانت و سایر بزرگان مدرن مطرح و تبیین شده بود ، را اساس فلسفه خود قرار داد . سارتر معتقد  به خرد گرایی استعلایی ( Transendental Mind  ) است . از نظر وی ، " فرد ماهیت خویش را شکل می دهد و نباید از این عامل در مسیر شخصیت فرد غافل ماند ... سارتر آزادی بی قید و شرط را از امکانات ذهن آدمی دانست . به نظر او آدمی آزاد است هر چه می خواهد اختیار کند و به همین جهت است که باید او را مسئول انتخاب های خود دانست . "
از نیمه دوم قرن اخیر ، فلسفه مدرن و مکتب اصالت وجود و خرد باوری از طرف مکتب جدیدی به نام مکتب ساختارگرایی مورد پرسش قرار گرفت . این مکتب در ابتدا توسط فردیناند دو سوسور ، زبان شناس سوییسی و لوی استراوس ، مردم شناس فرانسوی ، مطرح شد .

ادامه نوشته

تلفيق معماری با طبيعت

پيشگفتار:

مطلب پیش رو قصد دارد به معرفی یک اثر معماری در حال وقوع در کشور چین بپردازد. "1"سرزمین چین در دورترین قسمت شرقی آسیا قرار گرفته"1". "2"اولین سکونتگاههای چین گودالهایی هستند که به صورت دایره ساخته شده اند و روی آن را با شاخ و برگ پوشانده اند"2". که رفته رفته این فرم به شکل تکامل یافته و امروزی خود تبدیل شده. معماری چین از گذشته ارتباط تنگاتنگی با طبیعت داشته و معماری چین با ساخت بناهایی با شکوه همچون دیوار چین، پاگوداها و مجموعه کاخ های شهر ممنوعه خود را در سطح جهان اثبات کرده.

تابستان 2008 چین شاهد برگزاریه المپیک بیست و نهم است و این عاملی مهم در جذب گردشگر خارجی و مطرح شدن هر چه بیشتر این سرزمین است. چین مدتی است که با فاصله گرفتن از افکار خشک کومونیستی، با باز کردن درهای این کشور رو به جهانی شدن قدم برداشته. چین علاوه بر پیشرفت های اقتصادی چشمگیری که در سالهای گذشته داشته، در زمینه ساخت بناهای معماری باشکوه و عظیم نیز دست به کار شده و آثار ماندگار و رویایی را در این سرزمین کهن به نمایش در آورده، بناهایی همچون استادیوم آشیانه پرندگان یا مجموعه ی اکواریوم سنتر در شهر پکن.

اما بحث اصلی نگاهی، اجمالی بر یکی دیگر از رویاهای در حال وقوع کشور چین می باشد، رویایی که معماری با استفاده از هنر برگرفته از ایده های جادویی آن را به حقیقت نزدیک ساخته.

 

طرح پیشنهادی هتل سونگ جیانگ

 

ادامه نوشته

معماری یونان در دوره ی هلنی

 برای نخستين بار يک تاريخدان آلمانی در سال 1836 ميلادی واژه «هلنيسم» را بکار برد، و پس از آن اين نام به دوره ای از تاريخ سياسی و فرهنگی و هنری يونان که مشخصه آن پديد آمدن دولتها در مناطق امپراتوری يونان پس از مرگ اسکندر بود، اطلاق گرديد. اين دوره از سال 330 ق م تا 27 ق م تداوم يافت. محدوده ی جغرافيايی هنر هلنی از شمال تا جنوب روسيه، از شرق تا هند و از جنوب مصر و شمال آفريقا و از طرف غرب کناره های مديترانه، فرانسه و اسپانيا بوده است. شهر تاکسيلا در پاکستان جزو آثار دوره هلنی است.

پيروزی اسکندر مقدونی موجب گسترش تمدن و هنر يونان به ساير نقاط گرديد . تا آنجا که نيمی از جهان آن روز را زير سلطه خود قرار داده بود. اين گسترش روز افزون موجب گرديد که هنر اصيل يونان، تعميم و اعتبار خود را از دست بدهد و در اغلب موارد منحصراً برای عظمت مادی و شکوه و جلال کاخهای حاکمان مقتدر بکار رود و از طرفی اين دوره از نظر هنری و فرهنگی تحت نفوذ عناصر فرهنگی و هنری مشرق زمين قرار گرفت و به اين ترتيب هنری متبلور گرديد که آنرا «يونانی مابی» (هلنيسم) نام نهاده اند. البته برخی از پژوهندگان معتقدند که هنر دوره هلنی يا يونانی مابی دنباله مستقيم تحولاتی است که نه در زمان اسکندر بلکه پنجاه سال پيش از آن روی داد.

پيکره سازی: در دوره ی هلنی يونانی ها در پيکره سازی تجسم آلام جسمی و اضطرابها و جنبش های نامنظم و تشويق آميز روح و جسم را که از مشرق زمين اقتباس کرده بودند، نشان دادند. مهمترين و بهترين آثار هنری در آسيای صغير يافت شده است، از نمونه های ارزشمند آن پيکره های نقش بر جسته های نمالی شمالی معبد زئوس در «پرگاموم» است که به بهترين شيوه ساخته و پرداخته شده است.

ادامه نوشته

معماری یونان در دوره ی کلاسیک

معماری دوره کلاسيک: اين عصر دوران ثبات و شکوفائی تمدن و هنر يونان است. قرن پنجم و چهارم را بايد بهترين ايام تحول و تکامل معماری يونان به شمار آورد. اين دوره با عظمت، پس از پيروزيهای درخشانی آغاز، و با اقدامات کشور گشايانه ی اسکندر مقدونی پايان پذيرفت. اين فصل از حيات يونان نتيجه و مولود دوران باستانی و مقدمه دوران هلنيستی بوده است. دوران کهن با آن که دوران کار و ابتکار محسوب می شد، ولی آثار جوانی و ناآزمودگی از آن هويدا بود و در دوران هلنی که از لحاظ انتشار تمدن در دنيا اهميت شايانی يافت. علائم پيری و مهجوری در آن به چشم می خورد. در صورتی که در فاصله ميان اين دو دوره يعنی در دوره يونان کلاسيک جز موازنه . اعتدال و هماهنگی چيزی ديده نمی شود.

هنر دوره کلاسيک که چکيده تاثيرات اجتماعی و مذهبی يک ملت است در نهايت کمال و پختگی عرضه شده در هنرهای باستانی جای ويژه ای را به خود اختصاص  داده است. يونانيان موفقيت و پيروزيهای خود را در جنگها مرهون خدايآن می دانستند و همين مسئله درهنر و معماری سرزمين شان کاملاً محسوس است.

در عصر کلاسيک با اينکه پس از جنگلهای ايران و يونان فترتی در هنرها حاصل شده بود اما با عبور از مرحله گذرا يونانيان در جوانب مختلف هنر به ويژه در معماری و پيکر تراشی فعاليتهای چشمگيری را آغاز کردند. هنرمندان اين عصر پديد آورندگان آثاری شدند که نه پيش از آن و نه در عصر هلنی به آن دست يافته بودند.

 

اکروپلیس (ماکت)

 

ادامه نوشته

معماری یونان در دوره ی آرکائیک

دوره های بررسی تاريخ هنر و معماری يونان: هنر و معماری يونان دارای فراز و نشيبهای فراوانی در طول تاريخ بوده است. و بر همين اساس می توان هنر يونان را در چهار دوره معماری را در سه دوره از آن مورد بررسی قرار داد.

الف) هنر دوره هندسی: به آثار هنری پيش از دوره آرکائيک اطلاق می گردد. که در آن بر روی سطوح ظروف سفالی از طرحهای منظم هندسی استفاده شده است.

ب) هنر و معماری دوره آرکائيک (کهن) 630 تا480 ق . م

ج) هنر و معماری دوره کلاسيک 480 تا 330 ق . م

د)هنر و معماری دوره هلنی 330 تا 27 ق . م

اينک به بررسی معماری يونان در هر يک از دوره های فوق الذکر بويژه سه دوره کهن, کلاسيک و هلنی می پردازيم.

1- معماری دوره کهن (آرکائيک): در اين زمان, دوره هندسی جای خود را به مرحله يا «شيوه خاور مآبی»دوره کهن داد. اين مرحله, مرحله گذرايی بود و پس از آن عناصر تازه ای از هنر, با هنر اصيل يونانی پيوند خورد و شيوه ای جديد پديد آورد که سبب بنيان و پيشرفت هنر يونان گرديد. اين دوره را به نام «دوره کهن» نام گذاری کرده اند که از اواخر قرن هفتم پيش از ميلاد آغاز شده و تا شروع جنگهای ايران و يونان در زمان خشايار شاه هخامنشی (480 ق م) ادامه داشته است.

ادامه نوشته

شيوه های معماری يونان

معماری یونان قسمت دوم

به طور کلی آثار معماری يونانی براساس شيوه های خاص ساختمانی بنياد شده اند. کهن ترين شيوه های قابل تقسيم بندی در معماری يونانی عبارتند از : شيوه دوريک ، ايوني: (ايونيايی) و شيوه کرنتی ، شيوه هايی (سبک هايی) که معماران يونانی پديد آورند، تا حدودی بر حسب جزئيات، ولی عمدتاً براساس تناسبهای اجزاء از يکديگر متمايز می شوند . هر سبکی برای هدف خاصی بکار گرفته می شد و هر يک مفاهيم متفاوتی را مجسم می کرد. لذا بر همين اساس هر يک از شيوه های معماری يونان دارای ويژگيهای خاصی هستند.

 

در اينجا پيش از پرداختن به شيوه های فوق الذکر بايد تصريح نمود که اصطلاح شيوه يا سبک معماری که درباره ی يونان اطلاق می شود، و اين کاملاً رواست زيرا بناهای يونانی از ثبات و کمال لازم برخوردارند.

همان طوری که در اکثر پيکره های يونانی اين مسئله مشهود است. مثلاً معبد دوريک نيز مانند پيکره «جوان يونانی» مظهری از قرار و پايداری درونی و سازگاری متقابل اجزای بيرونی است که به آنها ويژگي منحصر به فرد و وحدتی خاص موجودات زنده می بخشد.

الف) شيوه ی دوريک: شيوه دوريک يا دوريسی که نام خود را از سرزمين مرکزی يونان گرفته است، اصلی ترين شيوه معماری يونان است . زيرا هم قديمی تر و هم مشخصتر از ساير شيوه های يونانی است. ستون دوريک مشتمل بر بدنه ستون که از قاعده دايره برخوردار است و از پايين به بالا از قطر دايره کاسته می شود.

ادامه نوشته

معماری يونان

قسمت اول

وضعيت طبيعی و جغرافيايی يونان: سرزمينی که تمدن و فرهنگ يونان باستان در آن شکل گرفت,  از يونان و جزاير تشکيل شده بود، که عبارت بودند از: يونان شمالی، مرکزی و جنوبی (پلوپرنز) و همچنين جزايری که در سواحل شمالی (تراس) و شرقی  (آسيای صغير) دريای اژه قرار دارند. به عبارت ديگر می توان چنين گفت که: شبه جزيره بالکان در جنوب اروپا قرار دارد که قسمت بزرگی از آن در دريای مديترانه پيش رفته و در همين قسمت کشور يونان قرار گرفته است, بخش اعظم اين شبه جزيره را کوههای سخره ای و پر شيب فرا گرفته که تنها در ميان جلگه هايی که وسط اين کوههاقرا دارند, اراضی حاصلخيزی جهت کشاورزی وجود دارد.

 

موقعيت جغرافيايی و طبيعی, در شکل دادن به اوضاع سياسی اقتصادی و فرهنگی يونان نقش بسيار مهمی داشته است. زيرا همين وضعيت طبيعی موجب شده که در بخشهای مختلف يونان, دولت شهر های کوچک مستقل تشکيل گردند که شرايط خاص طبيعی, يعنی از يک سو به دريا و از سوی ديگر کوهستانهای صعب العبور مانع از آن بودند, که تا اين دولت شهر ها مورد تهاجم قرار گيرند.

پيشينه تاريخی يونان: بطوريکه قبلاً اشاره شد. سرزمين اصلی يونان پيش از حمله اقوام شمالی (دورين ها) دارای تمدنی پيشرفته بودنددر بخش شمالی شبه جزيره يونان اقوامی از شاخه های آريا- اروپايی زندگی می کردند که طی سده ها از استب های جنوب روسيه به اين قسمت ها مهاجرت کرده  بودند. اين قبايل که «دورين» ناميده می شدند, از نظر فرهنگی در سطحی پايين تر از ميسنی ها يا ساکنان اصلی يونان بودند. در اواخر هزاره دوم پيش از ميلاد اين قبيله ها از شمال به سوی جنوب سرازير شدند و سرانجام «پلوپونزه»,دژهای مستحکم «مسين» را ويران نمودند. و بدين ترتيب تمدن مسين پايان يافت.

 

یونان

ادامه نوشته

تاریخچه پیدایش ساختمان های غلافی شکل 2

بررسی ساختمان اپرای سیدنی قسمت چهارم

بسط روش های ساختمانی غلافی پس از مرگ « مايار » به سال 1941 متوقف نماند بلکه غنا و تنوع فراوان يافت و امکانات بيشتر برای تحقق بخشيدن به تخيل معماران بوجود آورد . فرم هايی که تا کنون ساختن آن فقط با مصالح نازک ميسر بود اکنون می تواند به نحوه غلافی از بتن ريخته شود . از اين رو فرم هايی که در تمدن های بدوی معمول بوده دوباره زنده می شوند . فی المثل بنای ساختمان ها يی به شکل چادر نشينان و يا به شکل سقف های آويزاني که در کلبه های ما قبل تاريخی روسيه معمول بوده , اکنون ميسر گشته است . حتی سقف هايی به شکل و بر اصول نو ساخته می شود واز اصول ساختن طبل در ساختن قطعات از « پيش فشرده » استفاده می گردد .

گذشته از فرم های ديرين , فرم های هندسی فی المثل سقف هايی از ترکيب يک ويا دو هلالی سهمی شکل و يا ترکيب فضايی غامضی چندين هلالی که خيزشان در امتداد مستقيم آغاز می شود مسير آمده است . و سيم , انعطاف پذير ترين ماده ساختمانی در ساختن قطعات بتنی « پره فابريکه » اهميت فوق العاده يافته است .

ادامه نوشته

تاريخچه ی پيدايش ساختمان های غلافی شکل

بررسی ساختمان اپرای سیدنی قسمت سوم

 اجرای ساختمان به صورت غلافی شکل در سال 1889 به اوج اعتلای خود رسيد . مقارن همين زمان آسمان خراش ها در شيکاگو ساخته شدند که باز برای محاسبه آن ها از همين روش محاسبات خطی استفاده شد که تا به امروز رو به پيشرفت و کمال است . حتی محاسبه تيرهای بتنی « از پيش فشرده » تا حدی از شيوه محاسبات خطی قرن نوزدهم متأثر است .

در قرن حاضر روش های تازه ای در محاسبات ساختمانی بوجود آمده که تا محاسبات خطی متفاوت است . در روش محاسبات خطی چنان که اشاره شد اصل بر اين است که نيرو های ساختمان را در محل تيرها و ستون ها متمرکز کرد . اما با روش جديد کوشش می شود ساختمان از تير و ستون استقلال يابد و هر عضو متحمل بار خود و باری که بر آن وارد می آيد گردد . و بدين ترتيب می توان ساختمان را به فرم های مختلف به اصطلاح ريخت . البته چنين کاری خالی از اشکال نيست و نمی توان نيرو ها را به دقت در همه قسمت های ساختمان محاسبه کرد و بايد به مدد آزمايشات و يا ساختن ماکت پخش نيرو را در تمام قسمت ها مشاهده کرد . از اين رو فن ساختمان به ماورای عرصه محاسبات می رود و به دنيای احساس راه می يابد و چون «ريختن» جای « ساختن » را می گيرد , معماری به مجسمه سازی تقرب می جويد .

ادامه نوشته

نگاهی به سیرکولاسیون اپرای سیدنی

اپرای سیدنی قسمت دوم:

مزيت های مسيرهايی که از کنار فضاها عبور می کنند .

1-      تماميت و يکپارچگی همه فضاها حفظ می شود .

2-      وضعيت مسير انعطاف پذير است .

3-      می توان از فضا های واسطه برای متصل کردن فضاها و مسيرها استفاده کرد .

تعريف از شکل کلی نمای بنا ( بحثی بر برونگرای اپرای سيدنی )

مشاهده ی اپرای سیدنی (منظره)

برای روشن تر شدن بحث ابتدا بايد گفت :

به هر حرکتی که از الگويی تکرار شونده از عناصر يا نقوش به صورت منظم يا نا منظم تکرار شده باشد ؛ ريتم گفته می شود . اين ريتم می تواند ناشی از ديد ما باشد که به دنبال عناصر تکراری ترکيب می رود ويا ناشی از جسم ما که به دنبال عبور کردن از يک توالی فضايی است . ضمنأ ريتم شامل نظريه ی بنيادی تکرار هم می باشد که در معماری برای سازماندهی فرم ها و فضاها مورد استفاده قرار می گيرد . تقريبأ همه انواع ساختمان ها از عناصری که به طور طبيعی تکرار شوند هستند , ساخته می شوند . نظير تکرار تيرها و ستون ها – دهانه های سازه ای تکراری و...

 

ساختمان اپرای سیدنی

                                                     مشاهده ی عکس در ابعاد واقعی 

 

عناصر موجود در يک ترکيب نا منظم ؛ بر طبق موارد زير گروه بندی می شوند .

نزديکی يا مجاورت آن ها نسبت به هم

ويژگی های بصری مشترکی که آنها با هم دارند .

اصل تکرار برای سازمان دهی عناصر تکراری در يک ترکيب از هر دو مفهوم بصری که دربالا گفته شد استفاده می کند .در ساختمان اپرای سيدنی از اين ويژگی معماری استفاده شده است و تکرار يکی از ويژگی های بارز اين بنا می باشد که {همانند موج های دريايی توالی دارد.} در ساختمان اپرای سيدنی از توالی غلاف ها برای به وجود آوردن فضاها استفاده شده است .

ساختمان اپرای سیدنی 1

قبسمت اول

در جریان یکی از ارائه های خودم راجع به بنا های سر شناس دنیا قرعه به نام ساختمان اپرای سیدنی افتاد جالبه که بگم که در کل صفحات وب فارسی زبان فقط حدودا 19 خط مطلب به درد بخور در باره ی معماری این بنا پیدا می شه یعنی حتی کمتر از یک صفحه.پس وظیفه ی خود دانستم جزئیات بیشتری در باره ی این اثر بزرگ را در اختیار دوستداران هنر معماری قرار دهم.

ساختمان اپرای سيدنی

The Sydney Opera House

 

از ميان 222 طرح ارائه شده برای ساختمان اپرای سيدنی؛ طرح معمار دانمارکی«جوئرن آتزن» (Joern Utzon) مورد تصويب قرار گرفت. جنبه های اقتصادی ؛خلاقيت و انقلابی بودن طرح موجب پيروز شدن طراح شدند و همين جنبه های طرح؛ ساختمان اپرای سيدنی رابه يکی از شاخص ترين کارهای معماری دنيا تبديل کردند.  ايده «آتزون» اين بود که ساختمانی بسازد که آينه تمام نمای بادبان های کشتی ها ؛امواج اقيانوس و نماد واضحی از صدف های دريايی باشد .(مشاهده ی طرح اولیه) از آنجا که طرح اوليه از نظر جنبه های سازه ای آن قابل اجرا نبود ؛ در سال 1959هنگامی که مرحله اول ساخت آغاز می شد ؛ شکل صدفی بام ها تغيير يافت .مرحله دوم اجرا در سال 1962 با طرح جديد مهندسی سقف های صدفی شکل شروع و تا 1967 ادامه يافت .

 

اپرای سيدنی پس از 14 سال عمليات اجرايی ساخته شد ؛ ساختمان اپرای سيدنی به دليل آکوستيک قوی آن ؛ که امواج صوتی را در کمتر از 2 ثانيه مستهلک می کند ؛ شهرت دارد . تحليل فضايي ساختمان اپرای سيدنی

در حقيقت ما قبل از وارد شدن به يک ساختمان بايد مسيری را طی کنيم تا به ورودی آن برسيم و اين اولين مرحله در سيستم سير کو لاسيون است .

 

ادامه نوشته

معماری خاور دور

 

شهر ممنوعه

قسمت دوم

دور تا دور شهر ممنوعه را خندقی به عرض 52 متر فرا گرفته است. در هر ضلع از شهر دروازه ای قرار داده شده است

در شمال دروازه نيروی ايزدی, در جنوب دروازه ی نيمروز, در شرق دروازه ی گلباران شرقی, و در غرب: دروازه ی هارمونی بزرگ

معماری اين شهر به شيوه ی سلطنتی و کاملاً تشريفاتی می باشد. طبقاتی بودن جامعه ی آن زمان در شيوه ی معماری اين مجموعه بارز است. در طراحی کاخ های اين مجموعه با توجه به اهميتی که هر کاخ داشته (افرادی که در آن بودند – کاربرد آن و ...) تزئينات متفاوت  است, هر چه مهمتر – با شکوهتر , به طور مثال قصر تای حه مرکزيت شهر ممنوعه را در اختيار دارد. در شمال ميدان بر سکوی مَرمَری سفيد رنگی و به بلندای 8 متر ساخته شده است و مساحت آن 30 هزار متر مربع و ارتفاع آن 40 متر می باشد اين قصر مجلل ترين معماری را در شهر ممنوعه دارد. اين قصر محل بر پايی فعاليت های مهم از جمله نشست امپراتور بر تخت. مراسم روز تولد امپراتوران, جشن ها و مراسم لشکر کشی است و پر عظمت ترين و بزرگترين قصر چوبی چين می باشد.

 

شهر ممنوعه

 

 

طبق نوشته ی مورخان در سلسله ی مينگ 100 هزار صنعتگر و يک ميليون کارگر در ساخت اين مجموعه ی عظيم (شهر ممنوعه) شرکت داشته اند. مصالح ساختمانی از سر تا سر امپراتوری برای ساخت اين مجموعه آورده شده بود. حتی از استانی چون يونن در فاصله ی چند هزار کيلومتری . آثار کشف شده در شهر ممنوعه در حدود 1 ميليون می باشد که اين تعداد يک ششم آثار باستانی کشف شده در کل چين می باشد و اين خود نشانی بر عظمت تاريخی – فرهنگی – هنری اين شهر می باشد. همان طور که گفتم شهر ممنوعه تشکيل شده است از چندين قصر و پيش از 9000 هزار اتاق (طبق يک سر شماری 5/9999) و علت ساخت اين تعداد اتاق در اين مجموعه به اعتقاد چينيان باستان بر می گردد که اعتقاد داشتند اقامتگاه امپراتور آسمانی دارای ده هزار اتاق می باشد و امپراتوران که پسران امپراتور آسمانی به شمار می رفتند بايد نسبت به امپراتور بزرگ احترام قائل بود و اقامتگاه آنها اتاق کمتری نسبت به اقامتگاه امپراتور بزرگ (پدر) داشته باشد. در تزئين داخلی اين سری کاخ هااز تصاويری  اژدها بر ديوارها استفاده شده است که شمار اين تصاوير در حدود 13 هزار طرح می باشد و علت اين نوع تزئين داخلی ريشه در فرهنگ و اعتقادات مردم چين دارد که اژدها را نشان دهنده ی قدرت امپراتور و امپراتور(پسر آسمانی)اژده های حقيقی ناميده می شود.

شهر ممنوعه

قسمت اول

شهر ممنوعه يا شهر شاهان که همينک به صورت «موزه ی عموم» ميزبان ميليون ها علاقه مند به فرهنگ و هنر چين می باشد در سال 1987 در فهرست ميراث جهانی يونسکو به ثبت رسيده است. اين اثر فرهنگی – هنری نه تنها برای مردم چين با ارزش است بلکه در سطح جهان نيز مقامی والا و سندی برای تاريخ – فرهنگ و هنر خاور دور می باشد. اين مجموعه بزرگترين و کاملاترين مجموعه ی معماری چوبی جهان به شمار می رود و خود به تنهايی روايت کننده ی تاريخ معماری چين می باشد. شهر ممنوعه تشکيل شده است از مجموعه ای از کاخ ها که در سال 1406 ميلادی با دستور جودی دومين امپراطور سلسله مينگ در مدت زمان 14 سال ساخته شدو در حدود پنج قرن دو سلسله ی مينگ و چينگ به چين از داخل شهر ممنوعه حکومت کردند و 24 امپراتور در اين شهر اقامت داشتند. اقامت در اين شهر خاص طبقه ی ويژه بود و مردم عادی اجازه ی ورود به اين شهر را نداشتند به همين خاطر حکايت اين شهر هميشه برای مردم معما می نمود تا سال 1924 که باز ديد ازاين شهر به عنوان کاخ موزه برای عموم آزاد گرديد. امروز حتی  يکی از قهوه فروشی های بزرگ امريکايی نيز در اين شهر (کاخ موزه شهر ممنوعه ) شعبه داير کرده است.

 

 شهر ممنوعه در چین

 

از نگاه معماری اين مجموعه به شکل مستطيل ساخته شده(مشاهده ی سایت پلان). در حدود 72 هکتار را در بر می گيرد. در امتداد شمال به جنوب دارای طولی برابر 961 متر و دارای عرض معادل 753 متر در امتداد شرق به غرب می باشد و با ديواری به ارتفاع 10 متر محصور شده است. طول اين ديوار حدوداً 3 کيلومتر می باشد ضخامت اين ديوار طوری در نظر گرفته شده است که بتواند در برابر توپخانه ی زمان خود مقاومت کند.

معماری جهانی ومعماری بومی

تازه ترین نمودهای قدرتی خلاقه در معماری جدید نخست در فنلاند به منصهء بروز رسید و سپس در برزیل. سهم فنلاند که از دموکراسی کامل برخوردار است در این نوآوری ایجاد طرحهای آرام و ترکیب معماری جهانی و معماری بومی بود.برزیل که دائم به شورشهای آمریکای جنوبی تهدید میشود با مجموعهء ساختمان هائی که از زیبائی شگفت انگیز برخوردارند و نماهایشان تلالو درخشندگی دارد . زیبائی خطوط و فرم را به معماری معاصر عرضه داشت. با ورود ژاپن به جریان اصلی معماری معاصر برای نخستین بار خاور دور در پیشرفت معماری امروز سهم موثر گرفت . قبل از این معماری غرب از معماری کهن ژاپنی وچینی الهام گرفته بود :فی المثل در قرن هیجدهم این تاثیر در سبک (رکوکو ) آشکار گشت و یا در قرن نوزدهم که الهام از مشبک کاری های ژاپنی قوهء ابتکار وتخیل هنرمندان مغرب زمینی را آزادی بخشیده وتاثیری عمیق تر داشت .

 اما امروزه وضع دیگر گونه است .تاثیر ژاپن بر غرب دیگر محدود به معماری کهن این سرزمبن نیست . در غرب دیگر اعتقاد محض به صنعت تزلزل یافته است. و تمدنی که در حال تکوین است ممکن است راه به وحدت معنوی شرق وغرب برد.مغرب زمین اکنون بار دیگر متوجه نکته ای میشود که ژاپن هرگز فراموش نکرده است : پیوستگی ثبات وتجارب انسانی .شکفتگی معماری ژاپن از یک جانب از سنتی مایه می گیرد که از دیر باز در این سرزمین وجود داشته است.و از جانب دیگر از قدرت خلاقهء معمارانی که زمانی شاگرد (لو کر بوزیه ) بوده اند و از معماری غرب ملهم اند. 

  ممکن است تصور شود که تاثیر غرب بر معماران ژاپنی از طریق فرانک لید رایت حاصل آمده باشد و (امپریال هتل) که رایت در توکیو ساخت (۲۲ـ۱۹۱۷) منشاءاین تاثیر باشد. اما این تصور صحیح نیست.طر ح این هتل بیشتر از معماری چینی متاثر است .تاآن که نمایندهء زندگی معاصر در ژاپن باشد .اگر چه بر اثر زلزلهء ۱۹۲۳ ژاپن کوچکترین آسیبی به این هتل وارد نیامد (و این خود میرساند که در تبعیت از شرایط محلی ژاپن ساخته شده است ).

اما ریزه کاری های آن چندان است که به هیچ روی نمی توام آن را وسیلهء تحرک معماری جدید در این کشور دانست . تلفیق معماری غرب وشرق در این کشور از طریقی دیگر صورت گرفته است .معماران معاصر ژاپنی از جمله (مائکاوا) و (ساکاکورا) با شاگردی در آتلیهء (لوکربوزیه) رموز کار را از وی آموختند .و(لوکربوزیه)معماری بود که بیش از هر معمار غربی دیگر می دانست چگونه با الهام از گذشته شاهکار های جاوید در عصر حاضر بیافریند .