ویژگی های معماری ایران در دوره ی اسلامی 2
قسمت دوم
آرامگاهها و زيارتگاهها
به طور کلی آرامگاه به بنايی گفته می شود که يک يا چند شخصيت مذهبی يا سياسی در آن دفن شده باشد. اين نوع بناها را به دو گروه مقبره های مذهبی(زيارتی) و مقبره های غير مذهبی می توان تقسيم کرد.
مقبره های مذهبی در بيشتر شهرها و روستاها به امامزاده معروف شده اند و در مقايسه با ساير بناهای اسلامی(بجز مساجد) از اعتبار ويژه ای برخوردارند. امامزاده ها بيش از ديگر بناها ی دوره اسلامی مورد احترام و علاقه مسلمانان بويژه شيعيان هستند. بناهای فوق در طول زمان توسعه يافته و از يک آرامگاه معمولی به مجموعه های بسيار با شکوهی تبديل شده اند(مانند مجموعه بناهای مشهد, قم, بسطام و شيخ صفی). مقبره ها اغلب با نقشه های مدور, مربع و هشت ضلعی با شيوه های گوناگون معماری احداث شده اند(مانند مرقد اسماعيل سامانی در بخارا, گنبد قابوس در دشت گرگان, برج رادکان در خراسان, برج علاء الدين در ورامين و بنای سلطانيه در زنجان). همانند ساير بناهای اسلامی مقبره ها نيز با آجرکاری, گچبری, کاشيکاری و آينه کاری تزيين شده اند.
تنها در ايران دوره اسلامی است که ايجاد مقبره ها و زيارتگاهها از چنين سابقه طولانی و ويژگیهای معماری منحصر به فرد و تزيينات باشکوه برخوردار است. اينگونه بناها به نامهای برج, گنبد, بقیه و مزار نيز معروف شده اند(مانند برج رادکان, گنبد قابوس, بقعه شيخ صفی).
حسينيه ها, تکايا و مصلی ها
در بسياری از شهرهای اسلامی در مواقع خاصی مانند محرم, صفر و رمضان مراسم دعا, روضه و سوگواری برگزار می شده است. اين مراسم بيشتر در مکانهايی معروف به تکيه و حسينيه برقرار بوده است.
به طور کلی تکايا و حسينيه ها مکانهای محصوری بودند که در مسير گذرگاههای اصلی شهرها قرار داشتند. از اين مکانها بويژه در ايام سوگواری ـ خصوصاً محرم ـ برای مراسم تعذيه خوانی, پرده خوانی و سينه زنی استفاده می شد. در اين ايام مکان را سياهپوش کرده, آن را با طوق و نخل و علامت و کتل آذين می کردند. مصلی اغلب در خارج از شهرها قرار داشت و برای اقامه نماز عيد فطر و قربان از آن استفاده می شد. اينگونه بناها دارای طرح و نقشه خاصی نبودند و با توجه به مکانهای شهری و عمومی در گذرگاهها, ميدانها و راسته بازارها ساخته می شدند. همچنين اين مکانها فاقد تزيينات معماری بودند(مانند امير چخماق يزد, پهنه و ناسار سمنان و گذر حاجی محله کاشان).
پلها
پلها و آب بندها از بناهای غير مذهبی هستند که در ادوار گذشته در مسير جاده های کاروانی, راهها و روی رودها ايجاد شده اند. مهمترين پلها در مسير جاده های کاروانی و جاهايی که طغيان آب رودخانه ها غير قابل کنترل بوده, بنا شده اند. از دوران بسيار کهن, هنگامی که بشر توانست آب را مهار کند و مسير آن را مشخص سازد و از تنه درختان برای عبور و مرور از عرض رودخانه استفاده کند, کار پل سازی آغاز شده است.
معماران ايرانی در احداث پلها علاوه بر تسهيل امر عبور و مرور, ايجاد اب بندها را در نظر داشته اند. مشاهده قديمیترين پلها يعنی پل برديده از دوره هخامنشيان در جلگه مرودشت, بيستون در کرمانشاه از دوره ساسانيان, بند امير در فارس از دوره آل بويه و پل خواجوی اصفهان, مؤيد اين نکته است که معماران در امر پل سازی علاوه برگذر از رودخانه به ذخيره کردن آب نيز توجه داشته اند.
ايران در دوره باستان و دوره اسلامی سهم قابل توجهی در توسعه پل سازی ـ از قرن هشتم ق.م. تاکنون ـ به عهده داشته است. بقايای پلها و سدها نشان دهنده نوع معماری آن زمان است. ذوق و سليقه معماران ايرانی در تزيين پلها نيز قابل توجه است؛ بعضی از پلها دارای تزيينات آجرکاری و کاشيکاری است(مانند پل خواجوی اصفهان).
کاخها
احداث کاخها در ايران به گذشته های بسيار دور باز می گردد. مفهوم امروزی کاخ با مفهوم اين کلمه در گذشته متفاوت است. در گذشته بناهايی منفرد با نوعی معماری برتر از ديگربناها احداث می گرديد که کاربردهای متعددی داشت؛ مثلاً, ممکن بود زمانی به عنوان معبد و نيايشگاه و گاه به جای قلعه دفاعی و سرانجام برای سکونت حکمرانان استفاده شود(چغازنبيل). بتدريج ماهيت اين بناها تغيير يافت و کاخها ياقصرها در ايران مقر حکومت سلسله های مختلف شد؛ برای مثال در زمان هخامنشی تخت جمشيد, در زمان اشکانی کاخ آشور, در زمان ساسانی تيسفون و کسری و سروستان را می توان نام برد. در دوره اسلامی اينگونه بناها بتدريج برای سکونت و امور حکومتی استفاده گرديد.
از صدر اسلام کاخ يا بنای با شکوهی که در مقياس برتر ساخته شده باشد, به جای نمانده است. شيوه معماری کاخ العمره و کاخ المشتی ـ که در زمان امويان احداث گرديد و بقايای آن هنوز پابرجاست ـ از شيوه هنری عهد ساسانی اقتباس شده است.
از زمان صفوی احداث کاخها وارد مرحله تازه ای شد و در پایه تختهای سه گانه آنها (تبريز, قزوين و اصفهان) نمونه های جالب توجهی ساخته است.
کاخهای چهل ستون, هشت بهشت و عالی قاپوی اصفهان, صفی آباد بهشهر, فين کاشان و فرخ آباد ساری از مهمترين نمونه های شيوه معماری عهد صفويان هستند.
ايجاد کاخها به همين شيوه تا عهد نادرشاه (مانند کاخ خورشيد کلات) و عهد قاجار (مانند کاخ صاحبقرانيه و شمس العماره) ادامه يافت.
کاخها در ايران نقشه های گوناگونی داشته است: برخی کوشک مانند بوده اند( مانند هشت بهشت صفی آباد), بعضی نقشه مربع و مستطيل داشته اند و برخی چند ضلعی بوده اند.
مهمترين مسأله در ساختن کاخها, بويژه از عهد صفوی به بعد, تزيين با کاشيکاری, گچبری, آيينه کاری و سنگ کاری است.
کاروانسراها
ساخت کاروانسرا با توجه به اوضاع اجتماعی, اقتصادی و مذهبی, از روزگاران قديم در ايران مورد توجه خاص بوده است. به طور کلی کاروانسراها به دو گروه برون شهری و درون شهری تقسيم می شوند.
توسعه راههای تجارتی و زيارتی باعث شده که در بين جاده های کاروانی در سراسر کشور کاروانسراهايی برای توقف و استراحت کاروانيان بنا شود. موقعيت جغرافيايی, سياسی و اقتصادی در ايران از علل ازدياد و گسترش اين بناها بوده است. در ايران به فاصله هر چهار فرسنگ(26 کيلومتر) کاروانسرايي برای استراحت بنا شده است. زيارت شهرهای مذهبی مانند قم, مشهد و کربلا باعث شده بود تا کاروانسراهای متعددی در مسير جاده هايي که به اين شهرها منتهی مي شود, احداث گردد(در مسير خراسان بزرگ, غرب به شرق, کرمانشاه و مشهد). اين راه ارتباطی مهم از غرب به شهرهای مذهبی نجف و کربلا و از شرق به حرم حضرت رضا(ع) در مشهد متصل می شده است. همچنين در زمان صفوی برای رفاه حال زائران, کاروانسراهايي در اين مسير بنا شده که در حال حاضر بقايای پنجاه کاروانسرا باقی است.
معماری کاروانسراهای ايران بسيار متنوع است. معماران با توجه به موقعيت اقليمی سرزمين ايران, کاروانسراهايي با ويژگيهای گوناگون احداث کرده اند. در ساخت کاروانسراهای برون شهری از نقشه های چهار ايوانی, دو ايوانی, هشت ضلعی, مدور, کوهستانی و نوع کرانه خليج فارس استفاده شده است. در احداث کاروانسراها مانند مساجد و مدارس بيشتر از طرح چهار ايوانی استفاده شده و اتاقهايي در اطراف حياط, برای استفاده مسافران ساخته شده است. برخی از کاروانسراها با شيوه های آجر کاری, گچبری, و کاشيکاری مزين شده اند(مانند رباط شرف خراسان, کاروانسرای سپنج شاهرود و مهيار اصفهان).
حمامها
حمامها از ديگر بناهای غير مذهبی ايران است که در شهرها و روستاهای مختلف احداث شده است. در اديان مختلف آيين شستشو, غسل و تطهير از اهميت ويژه ای برخوردار است. طبق مدارک موجود توجه به پاکيزگی و طهارت در ايران زمين به دوران قديم حتی پيش از زرتشت می رسد. بنابراين نياز بشر به محلی برای شستشو و تطهير, موجب احداث حمامها شده است. طبق مدارک باستانشناسی از جمله قديميترين حمامها, حمامی در تخت جمشيد از دوره هخامنشی و حمامی در کاخ آشور متعلق به دوره اشکانيان است.
بعد از ظهور اسلام, پاکيزگی ـ بويژه غسلهای متعدد و وضو برای نمازهای پنجگانه ـ در زندگی روزمره مسلمانان از اهميت ويژه ای برخوردار شد تا جايي که سخن گوهربار رسول اکرم(ص)«النظافه من الايمان» شعار هر مسلمان گرديد.
در شهرهای اسلامی حمامها در گذرگاههای اصلی شهر, راسته بازارها و کاخهای حکومتی طوری ساخته می شد که برای تأمين آب بهداشتی و خروج فاضلاب مشکلی پيش نيايد. شايد بتوان گفت حمامها پس از مسجد و مدرسه يکی از مهمترين بناهای شهری محسوب می شدند.
فضای اصلی هر حمام, شامل بينه, ميان در و گرمخانه بود. به اين ترتيب که هر يک از فضاهای فوق به وسيله راهرو و هشتی از فضای ديگر جدا می شد تا دما و رطوبت هر فضا نسبت به فضای مجاور تنظيم شود. کف حمامها از سنگ مرمر و ديگر سنگها پوشيده شده بود, ازاره حمام با سنگ و کاشی تزيين می شد. از جمله تزيينات داخلی حمامها آهکبری به صورت ساده و رنگی بوده است (مانند حمام گنجعليخان کرمان, کردشت ميانه و خسرو آقا اصفهان).