سنت گرایی
گسترش تاریخی
از آنجا که جنبش های معماری، زنجیروار به یکدیگر وابسته نبودند، جریانهای متفاوت همزمانی را پدید آوردند که یا بر یکدیگر غلبه می کردند یا در یک فرایند ممتد دیالتیکی تاثیراتی بر هم می گذاشتند.
این نکته به ویژه با جنبشی که در اینجا از آن با عنوان سنت گرایی بحث خواهیم کرد، حائز اهمیت است.
این جنبش در حوالی سال 1904 زمانی که هرمان موتزیوس نخستین خانه هایش را که ملهم از خانه های ییلاقی انگلیسی بودند، در آلمان ساخت، آغاز شد و تا سال 1934 دوام آورد. یعنی زمانی که آدلف هیتلر در یک سخنرانی در کردهمایی حزب ناسیونال سوسیالیست (نازی) در اشاره به موضوعهای فرهنگی خود را از معمارانی که گرایش های سنت گرایانه داشتند جدا ساخت و علاقه مندی خویش را نسبت به سبک نوکلاسیک اعلام کرد. معماران سنت گرا، کلاً از وقایع سیاسی، اقتصادی و اجتماعی که به طرز شایان توجهی بر جنبش های اکسپرسیونیسم و خرد گرایی تاثیر گذاشته بودند. بر کنار بودند. این جنبش در درجه ی نخست؛ مترجمانی بود از زندگی بورژوازی محافظه کار، یک طبقه ی اجتماعی که غالباً از جنبش های مترقیانه فاصله داشت.
سنت گرایی در معماری اگر جه در سایر کشورها هم ابراز وجود کرده بود؛ اما همچنان به گونه ای مسلط و نافذ، به صورت یک پدیده ی آلمانی باقی ماند. در این زمان امپراتوری قیصر ویلهلم که یک اوج گیری عظیم اقتصادی به تاخیر افتاده در پی ملی گرایی پر قدرت تجربه می کرد، در پی کسب یک هویت جدید بود که این موضوع در معماری نیز اشاعه گرفت. تحول در معماری آلمان در حوالی پایان قرن پدید آمد، زمانی که یک توسعه ی اصلاح گرایانه، تحت تاثیر مستقیم «جنبش هنر و صنایع دستی» انگلستان برقرار شده بود. این جریان جدید ضد التقاطی گرایی به دو شاخه تقسیم شده بود. یکی که فعالیتهایش مبتنی بر تکیه بر میراث های تاریخی ملی همراه با جستجویی برای یک نوسازی درونی بود، و دیگری که در راستای خلق یک بیان فرمال کاملاً جدید گام بر می داشت. در حالی که این گروه دوم خود را با قشر پایین طبقه ی متوسط و کارگران جامعه پیوند می داد، گروه دیگر به نماینده ی خود خواسته ی طبقه متوسط و بالا تبدیل شد، زمانی که یک گروه به حامی پر اشتیاق دستاوردهای فنی تبدیل شده بود، گروه دیگر به صورتی سر سخت و لجوجانه، همچنان سر سپرده ی صنایع دستی باقی مانده بود، آنگاه که جنبش قبلی ارتباطهایی را با آوانگاردیسم فرهنگی برقرار می ساخت، گروه دیگر به صورتی استوار در جنبش های هنری و روشنفکری سنتی ریشه می گرفت.
سقوط امپراتوری در سال 1918، به معنای پایان دوره ی تاریخی گرایی است که پایه های آن در رژیم مزبوم مستقر بود و بنابراین پایان تاثیر فعال آن تفکر بر تولیدات معماری آلمان نیز به شمار می رود.
برگرفته از:معماری و شهرسازی در قرن بیستم- نویسنده:لامپونیانی ترجمه:دکتر لادن اعتضادی
ص ۱۵۵-۱۵۶
با مراجعه به آرشیو مطالب وبلاگ معماری هنر ایده می توانید به تمام مطالب مندرج در وبلاگ معماری هنر ایده دسترسی داشته باشید و همچنین برای اطلاع از به روز شدن مطالب وبلاگ معماری هنر ایده در بخش عضویت ایمیل خود را به ثبت برسانید.در صورتی که در جستجوی مطلبی خاص در وبلاگ معماری هنر ایده هستید می توانید از جستجوگر وبلاگ کمک بگیرید.